مـــــــطالبه

یک عدالتخواه در شهرستان ایذه

مـــــــطالبه

یک عدالتخواه در شهرستان ایذه

عدالتخواهی
پیوندها
پنجشنبه, ۳ آذر ۱۳۹۰، ۰۹:۰۳ ب.ظ

شهر خالیست...

نظرات (۷)

سلام
خدا رو شکر مطلبی رو وبلاگت دیدم.
زیبا بود
به طور حتم که شما از این ذوق ها نداری؟
از کی بود؟
پاسخ:
جان سعید از خودم بود!    گاهی ذوقکه میاد! ,
۰۷ آذر ۹۰ ، ۰۴:۳۵ یعقوب هایدگر
سلام شما هم لینکونده شدید.......
شعرت قشنگ بود و تلخ....
پاسخ:
تشکر/ چرا  وقتی شعر رو میگفتم فکرمی کردم که شوره؟! نکنه داشتم اشکامو می خوردم!!! ,
۰۹ آذر ۹۰ ، ۰۲:۲۶ مبـــــــــــارز
مردم فریبو فتنه زمینو زمان را گرفته است(چه ربطی داشت) مهدی جان آفرین  به این ذوق بد نبود ولی بیشتر تلاش کن شاید یه روزی وبت به وب من برسه(که فکرنکنم)راستی قضیه (خ.ن.ق.ج) به کجا رسید انشاا... که درست بشه!!!
پاسخ:
تشکر. قضیه ای هم در کار نیست توهم زده شما رو! ,
۰۹ آذر ۹۰ ، ۰۳:۵۲ سجاد ده شیری
سلام
وبلاگ شما با ادرس اصلی(http://motalebe.persianblog.ir/) ثبت شد
لطفا درصورت تمایل به موتور جستجو ارزش یاب لینک دهید
۱۱ آذر ۹۰ ، ۰۹:۳۱ تکه ای از heart
سین قاف مثه شتریه که در خونه هرکسی میشینه!!!
پاسخ:
,
سلام!
به به!می بینم که راه افتادین!خیلی هم خوب!!!
واقعا"شهر خالی است از احساس"است!
اینجاش:خانه ی زفاف شد دانشگاه ما! آزمایشگاه که نه، زایشگاه شد دانشگاه ما!

زایش علم اگر بود باکی نبود، انسان می آفرینند در دانشگاه ما!

به نظرم جالب نبود!

اینجاشم:"از خجالت بود نه رنگ و سرخ آب، شرم داشتند"نمیدونم درسته یا نه!یعنی متوجه نشدم یعنی چی!
و اما اصل مطلب:"غار غار" نه برادر من!قار قار درسته!پس 19!!!
ولی مهم راه افتادن هست که آفرین باید گفت
پاسخ:
سلام/ الان که خودم می خونم مطلبو چندشم میشه!/ این شرخ آب یعنی لوازم آرایشی دیگه! منظور اینه که لپاشون از خجالت و حیا سرخ می شد نه الان که با لوازم سرخ و سفید می کنن! و دیگه خجالت و حیا کم رنگ شده! غار غار صداش شبیه تره به کلاغ نه؟! ,

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی